عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

درد دل بردیایی با دایی علی

دیروز منو مجبور کردی که به دایی علی زنگ بزن.میخوام باهاش الان حرف بزنم.اینم حرفات: دایی جون این ماشین نارنجی ام فرمونش شکسته این ماشین زرده چرخش در رفته شاسی بلندمم همش صدا میده این ماشین بزرگه ام اگه فشارش بدم چرخش در میره برام یه ماشین بدرد بخور بخر. با یه قطار آبی. یه لب تابم اگه شد بخر. بوس.بوس.بوس یه جوری هم میگی انگار ما تا حالا هیچ چیز بدرد بخوری برات نخریدیم.فدای شیرین زبونیهاتم. ...
23 ارديبهشت 1392

آرزوی بردیای من...

گل پسرم..... ماه آسمونم.. .... دیشب وقت خواب بعد از اینکه حسابی بغلم کردی و بوسیدی،چشمای نازتو بستی که بخوابی،یه دفعه به من نگاه کردی و با یه لحن خیلی خاص گفتی: مامانی کاشکی عمو پورنگ بیاد خونه ما...... عزیزترینم دلم برای این آرزوی شیرینت سرشار از شیرینی شد.نمی دونم حال اون لحظه ام رو چه جوری بنویسم.... . . .♥♥این آرزوی گل گلکم در این راستا شکل گرفته که چند وقته بابایی براش دی وی دی های عمو پورنگ خریده و جیگر مامان روزی دو سه ساعت مشغول نگاه کردنه.البته با مامانیش     پسرم توی دنیا شیرین تر و زیبا تر از تو واسه مامان و بابا نیست ...
9 اسفند 1391
1