عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

یه روز خوب... سد فریمان

1393/6/26 20:13
نویسنده : مامانی
1,369 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماه ماه مامان...

خوبی عسلکم..جانکم...شیرینکم...میدونم الان که داری این مطلبو میخونی واسه خودت مردی شدی، آقایی شدی...شایدم زن و بچه داری...شایدم من با زنت دعوا کردم و الان باهام قهریترسو آخه من خودم میشناسم دیگه.شدیدا حســــــــــــودم.مخصوصا نسبت به کسی که بخواد تو رو ازمن جدا کنه.تویی که روز و شب نازم میکنی.همش بهم میگی ٰ:آخه تو چقد خوشگــــــــــــــلی مامانمراضی.تو بهترین مامان دنیایی .بردیا واست غش کنه(خدانکنه نفسم)خجالت...امیدوارم عروس آینده ام مثل خودم حسود نباشه وگرنهعصبانی...خب ببخشید پر حرفی کردم.برم سر موضوع پستمون..موضوع خاصی نیست .فقط چون خیلی خیلی بهمون خوش گذشت و من خیلی حس و حال خوبی داشتم گفتم با نوشتنش حفظش کنم.دوشنبه 24شهریور با هم رفتیم سد.من و شما وبابایی.عصر بابایی رفت والیبال و گفت که شما ساعت پنج و نیم بیاین جلوی باشگاه که بریم یه کم پارکی جایی هوا بخوریم.آخه من و شما هر روز خودمون تنهایی یا با خاله حمیده و بچه هاش میریم بیرون و بابایی میمونن خونه و به درسشون میرسن.اون روزم چون خیلی دلم گرفته بود بابایی با ما اومد.من و شما پیاده رفتیم تا باشگاه و توی راه یکسره با هم خندیدیم.و تو گفتی : وقتی حرف میزنیم و میخندیم انگار راهمون کوتاه میشه.الهی من فدای اون درک و فهمت بشم انارمن...

خلاصه بابایی مارو بردن سد.پیاده از کوه رفتیم بالا و رسیدیم به سد و رفتیم پایین کنار آب نشستیم و تخمه و چیپس و آبمیوه خوردیم و شما وبابایی هم تا تونستین سنگ انداختین تو آب و حسابی کیف کردین.روز خیلی خوبی بود و حسابی خوش گذشت.البته این که من میگم کوه همچین کوهیم نیستا به قول بابایی تپه است.اما خب برای مادری مثل من ـبا انواع کمردرد و پادردـ یه کوهنوردیه اساسی بود.جالب اینجاست که کفشامونم اصلا مناسب نبود.یعنی اصلا کفش نبود.شما و بابایی با دمپایی و منم با کفش پاشنه دار.....

اما وقتی حالت خوب باشه ، وقتی حست خوب باشه دیگه همه چی خوبه و خوش...

حالا عکسامون:

بردیا

ハート のデコメ絵文字ハート のデコメ絵文字اینجا ورودیه پارک جنگلیه.بابایی رفت تخمه بخره شماهم  ハート のデコメ絵文字ハート のデコメ絵文字

بردیا

花 のデコメ絵文字花 のデコメ絵文字فدات بشم وروجک.تا حالا ندیده بودم اینجوری زبونتو در بیاری...میخای بپری.はーと のデコメ絵文字はーと のデコメ絵文字

بردیا

بردیا

بردیا

بردیا

بردیا

بردیا

ハートだよ。1つ のデコメ絵文字キラキラ のデコメ絵文字اینم عکاسی آقا آقاها.وروجک خودمキラキラ のデコメ絵文字ハートだよ。1つ のデコメ絵文字

بردیا

و...سد تاریخی فریمان

بردیا

اینم یه غروب زیباハート のデコメ絵文字ハート のデコメ絵文字ハート のデコメ絵文字

بردیا

ハート のデコメ絵文字پسرکم خوشا به حالت...بهترین مرد زمین پدر تستハート のデコメ絵文字

ミントブルー のデコメ絵文字はーと。 のデコメ絵文字ミントブルー のデコメ絵文字はーと。 のデコメ絵文字ミントブルー のデコメ絵文字はーと。 のデコメ絵文字ミントブルー のデコメ絵文字はーと。 のデコメ絵文字ミントブルー のデコメ絵文字

عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون تا این لحظه ، 4 سال و 2 ماه و 30 روز سن دارد 

پسندها (8)

نظرات (16)

مامان گل پسر
27 شهریور 93 9:37
سلام عزيزم .
مامان گل پسر
27 شهریور 93 9:37
به به چه روز خوبي . ايشالا همه ي روزهاتون مثل امروز باشه
مامانی
پاسخ
mohadese
27 شهریور 93 12:09
سلام اجی حکیمه منو که میشناسی عکسای جدید خیلی قشنگن دوست اتشی من چیکار میکنه بهش بگو محدثه خیلی دلش برات تنگ شده
مامانی
پاسخ
مامان عسل 
27 شهریور 93 17:08
سلام دوست عزیزم پسلی باممکی دارین خداحفظش کنههمینطوروبلاگ زیبایی دارین باافتخارلینک شدین
راحله مامان هوراد
29 شهریور 93 12:08
سلام مامانی وااای چقدر خوشکلی شما بوسسسس....چه عکسای قشنگی.همیشه به گردش و تفریح. هورادم عادت داره یه وقتایی زبونشو در میاره بامزه میشه
محمدطاها
30 شهریور 93 16:15
سلام هر روز خوش باشید
رومینا آبجی آرمان
31 شهریور 93 0:35
چه قدر بزرگ شدی عزیزم. خیلی وقت بود نیومده بودم. خوش باشی همیشه آقا پسر ناز
بانو
31 شهریور 93 11:12
سلام یک مادر نمونه همیشه بله نمی گوید www.banoo.ir/post/1030 منتظر حضورتان هستیم. جامعه مجازی بانو
بانو
7 مهر 93 10:56
سلام تزئین غذا برای کودکان بد غذا www.banoo.ir/post/1101 منتظر حضورتان هستیم. جامعه مجازی بانو
بابا و مامان
7 مهر 93 23:28
همیشه شاد باشید و سلامت
مامان کارن( رزیتا )
8 مهر 93 8:39
همیشه خوش باشی مامانی - راست میگی بخدا وقتی آدم حالش خوب باشه همه چیز خوب و قشنگه حتی سختیا و بالعکس
مامان علی مرتضی
11 مهر 93 15:13
سلاااااااااااام عزیزم خوبین؟خوشحالم که بهتون خوش گذشته میدونی من گاهی که به علی مرتضی نگاه میکنم دوس ندارم زن بگیره چون بهشون حسودیم میشه شاید این حسه فقط مال الانه که کوچیکن بزرگ که بشن آرزومونه داماد بشن و مطمئنا زنشونو هم مث خودشون دوست خواهیم داشت چرا که اگه گوش عزیزه گوشواره هم عزیزه. ولی من دوس دارم برای پیدا کردم عروسم منم سهیم باشم دوس ندارم پسرم بره بیرون بیاد بگه عاشق شدم یا این یا هیچکسه دیگه:فکر کنم تنها در این صورت که بهش حسودیم نمیشه چون خودم هم توی انتخابش شریک بودم
بهار مامانه برسام
12 مهر 93 7:53
سلام عزیزم ماشالله گل پسملمون چقدر بزرگ شده...هزارماشالله همیشه به شادی و گردش و انشاالله که همه ی روزای زندگیتون یه روز خوب باشه خیلی خیلی خوشحال شدم از اینکه صورت ماهتون رو زیارت کردم پسملی ناز و خوشملمون خیلی به خودتون شبیهه انشاالله که در پناه خالق زیبایی ها تمام لحظاتتون سرشار از عشق و زیبایی باشه
بانو
14 مهر 93 15:01
سلام تدابیر پزشکی قبل از بارداری www.banoo.ir/post/1088 منتظر حضورتان هستیم. جامعه مجازی بانو
مامان انیس
15 مهر 93 14:12
سلام عزیزم خوبی ایشالا که تنتون سالم باشه و ایام همیشه به کامتون باشه ایشالا که عروس خوبی هم گیرت میاد نگران نباش چه عکسای زیبایی دستت درد نکنه مامانی گل
مشاوره حقوقی
19 مرداد 94 10:59
سلام وبتون عالیه به ما هم سربزنید ممنون http://www.gorohevokalayeiran.ir/