تولد بابایی
عزیز تر از جانم...
بردیای من...
بهراد من...
امسال هم مثل چند سال گذشته تولد بابایی خونه مامانجون بودیم.یه کیک کوچولو پختیم و با مامانجون و فاطی و حاتی و رضا رفتیم سیاهکوه و لب اب نشستیم و جشن گرفتیم.خیلی ساده بود و خیلی خیلی خوش گذشت...
خدا بابای مهربون و بی نظیرتون رو واسمون نگه داره که نفسم به نفسهاش بنده..
بردیای من...
بهراد من...
امسال هم مثل چند سال گذشته تولد بابایی خونه مامانجون بودیم.یه کیک کوچولو پختیم و با مامانجون و فاطی و حاتی و رضا رفتیم سیاهکوه و لب اب نشستیم و جشن گرفتیم.خیلی ساده بود و خیلی خیلی خوش گذشت...
خدا بابای مهربون و بی نظیرتون رو واسمون نگه داره که نفسم به نفسهاش بنده..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی