عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

ناز تپل من...

1392/6/4 16:18
نویسنده : مامانی
995 بازدید
اشتراک گذاری

بردياي خوب من...

وقتي داشتم اين متن رو مينوشتم  كنارم دراز كشيده بودي و يه فندك زرد بزرگ رو هم زير بالشت قايم كرده بودي و با خودت ميگفتي: برديا مواظب عشقت باش كه ماماني اونو ازت نگيره !!!منظورت هم از " عشق" همون فندكه زرده...توي خونه ميگردي و ميگي" فندك عشق منه"...قربونت بشم من..

الان كه سه سال و دوماهته احساسات بسيار متفاوت و متنوعي داري.يك روز بي نهايت مهربون و نرمي و يك روز بي نهايت خشن و بد اخلاق...بعضي روزها همه رو مورد لطفت قرار ميدي و هر كاري ازت خواسته ميشه با كمال ميل انجام مي دي و مدام حرفهاي شيرين ودلبرانه ميزني و بعضي روزها هم به همه با اخم نگاه ميكني و مدام با شمشير و تفنگ و مشت مارو ميكشي....نسبت به حيوانات هم همينطوري.يه روز هر پروانه و سوسك و پشه اي كه سر راهت باشه به آني با مشتت كشته ميشه و يك روز هم حتي كوچكترين حشره اي كه ميبيني رو به قول خودت آزاد ميكني تا بره خونه ي خودش...

با اين احساسات و رفتارهاي متناقضت كنار ميايم و تمام سعيمون و ميكنيم كه از هر رفتاري چيزي ياد بگيري و اثرات رفتارت رو تجربه كي و بفهمي .بابايي معتقده كه تو قدرت تشخيصت خيلي زياده و براحتي خوب و بد رو تشخيص ميدي.و از سر كنجكاويه فراوانه كه هر چيزي بهت ميگيم رو حتما بايد خودت تجربه كني و دقيقا زماني كه بعد از تجربه ي خودت به نتيجه اي كه ما قبلا گفته بوديم ميرسي حرف مارو تصديق ميكني و ميگي " شما خودت گفته بودي ها!"

هنوز هم كتاب خوندن رو خيلي دوست داري و هر شب بايد برات كتاب بخونم يا يه قصه طولاني بگم.ولي اين روزها به اسباب بازيهات ميل چنداني نداري.البته خريدن اسباب بازي رو دوست داري و مدام در حال سفارش دادن يه وسيله ي جديدي ولي هر چيزي كه برات ميخريمفقط همون چند دقيقه ي اول كنارته و بعد هم به باد فراموشي سپرده ميشه.سفارش جديدتم يه لاكپشته كه بتونه توي آب راه بره...

عشق رويايي من....

تمام زندگي من با تو پر شده.تمام لحظات و دقايقم....گاهي با خودم فكر ميكنم كه وقتي تو نبودي منو بابايي چطور زندگي ميكرديم....هر جايي كه ميريم تو ميشي ماه مجلس و همه به تو مشغول ميشن و از جوابهايي كه ميدي كيف ميكنن و من سرشار از ذوقي بي نظير ميشم.لذتي كه قبل از تو هرگز تجربه نكردم.وقتي بغلم ميكني.. بوسم ميكني .. وقتي مي گي " ماماني خيلي بوي خوب ميدي..وقتي صدات ميكن و ميشنوم كه ميگي " جون دل برديا"...حسم قابل گفتن نيست.وقتي هر چيزي كه ميشنوي و ميبيني سريع ياد ميگيري و به حافظه ي قويت ميسپاري و هرگز فراموش نميكني و به موقع تحويلم ميدي...حظي كه ميبرم قابل گفتن نيست.

نميتونم لحظه اي رو بي تو تصور كنم.گاهي وقتا كه واقعا از دست شيطنت ها و كنجكاويهات خسته ميشم و با خودم ميگم "خدايا ميشه اين بچه يه لحظه ساكت بشه!....سريع استغفار ميكنم و ميگم خدايا منوببخش.تمام خستگي هارو به جوونم ميخرم...

من براي تو زنده ام.براي اينكه به تو محبت كنم.به تو غذا بدم.تورو بخوابونم.تورو ببوسم.تورو بغل كنم.براي تو غصه بخورم.براي تو گريه كنم و ثانيه به ثانيه نگرانت باشم.نگران امروز و فرداي تو...

من مواظب تو هستم....آروم و ساكت نباش . همچنان به شيطوني ها و كنجكاويهات ادامه بده .

♥ناز تپل تركيبيه كه برديا ساخته و هميشه صدام ميكنه...

                                             

заяцبفرماييد ادامه....عكساي جالبي دارمпиксельный цветок

  

آخه مامان فدات شه اونجا كجاست نشستي....روي كيسه برنجاي تازه خرمن شده!!!

برديا

اينجا داري با اين چيزايي كه دستته آهنگ ميزني و حاتي و علي هم برات ميرقصن:

برديا

برديا

اينجا هم حاتي روسريشو سرت كرده.عكست خيلي خوب نشد.خيلي بهت ميومد :

برديا

اين هم همون عشقت : فندك زرد:

برديا

اينجا هم رفتيم توي حياط آتيش بازي كني بلكه يه كم تب سوزاندنت خاموش بشه:

برديا

برديا

برديا

برديا

برديا

برديا

برديا

الهي من فدات بشم.قربون اون نقاشي هات.اينجا مارو كشيدي.اون بزرگه بابايي و اون كناريش منم.پاييني هم خودتي:

برديا

اينجا هم داري هنرمنديهاتو به در يخچال ميچسبوني:

برديابرديا

اينم سبز ميدون رشت.كه پر از كفتر چاهيه و حسابي اونجا حال كردي:

برديا

برديا

برديا

برديا

برديا

اينم هنرمندي خاله فاطيه...يخ بهشت بستني چه حالي داره:

برديا

اينم گارد پسر كاراته باز مادر:

برديا

برديا

اينم آقا برديا در حال شكستن گردوي تازه كه ماماني عاشقشه:

برديا

برديا

برديا

فدات بشم.پات درد گرفته؟؟رفتي واسه خودت بلال چيدي:

برديا

قربون خنده هات...چرا چشات اينجوريه؟؟

برديا

اينجا هم خونه ي عمو ايوبم و شما درحال شيطوني و منم مدام در حال نظارت:

برديابرديابرديا

برديا

پسمل خياط مامان:

برديا

فداي اون چشات...نگات و لب دندونات:

برديا

                        فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز فونت زيبا ساز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (36)

فاطي خاله
4 شهریور 92 16:47
خوشتيپم من همش بايد متن مامانت و تصحيح كنم اولش سفارش لاكپشت و به من دادي! دومش من فاطي خاله ام نه خاله فاطي سومش عكس هم خيلي خوبه چهارمش رفتنت داره نزديك ميشه[گریه
رضوان مامان رادین
4 شهریور 92 20:24
ای جونمممممممم چه عکسهای خوشگلی....خاله فندک زدت چطوره؟حسابی مواظب عشقت باش
مامان عبدالرحمن واویس
4 شهریور 92 20:32
فدای پسرک خوشگلعزیزم مواظب باش کناراتیشی مامان مهربون کاش یکم از شما مهربونی رویادبگیرم
ابجی (آرمان)
4 شهریور 92 21:00
الهی عزیزکم. چه قدر شیرین زبون و بامزه تو آخهههه
سارا مامان محمدرضا
4 شهریور 92 22:17
مامان ناز تپل! فندک خطرناکه بردیا جون. خدا رحم کنه پسرا چقدر شیطونن. آتیش و چیزای خطرناک دوس دارن. با نمک شیطون گردو دستتو سیاه میکنه ها. خوش به حالتون چه باغی دارید.
مامان امیرعلی
4 شهریور 92 22:24
انشالله همیشه به گردشچه عکسای نازی
مامان آرتین
4 شهریور 92 22:47
عجب عشق سوزانی معلومه بردیای ما برای خودش یه پا مرد شده بلال میچینه ،آتیش روشن میکنه،گردو میشکنه... مامانی براش اسپند دود کن چشم نخوره.پسر شیرین زبون ما
مامان راضیه
4 شهریور 92 22:56
آخی چه پست خوبی بود این پست به عالمه حس خوب بهمون داد عجب شیرین زبونی شده این آقا بردیا خدا حفظش کنه انشالا همیشه شاد و سلامت و خوشبخت در کنار هم باشید عکسا هم خیلی باحال بودند مثل همیشه ناز و دوست داشتنی
مامان ریحانه
4 شهریور 92 23:37
سلام گلم عکسات خوشگلن. شما خوندن روشروع نکردین ما با تراشه الماس تونستیم ۲۰کلمه رو بخونیم خوبه شما هم تهیه کنین
مامان سید عرشیا
5 شهریور 92 0:08
مامانی چه خوبه که بردیا جون عادت کرده هر شب براش کتاب بخونید. حتما ادامه بدید. نوشته ات زیبا و سرشار از عمق وجودت بود. انشاله خدا بردیا جونو براتون نگه داره.
مامان آینازوآرش
5 شهریور 92 1:16
ااااااای جونم به این پسر شیطون عزیزم فندک خطرناکه مراقب باش عزیزم چه پسر خوشتیپی قربونت بشم عزیزممممم
مامان امیـــــرعلی (پســـرکــــــ شیطـــون)
5 شهریور 92 2:05
عزیزدلم امیدوارم همیشه سلاااااااااااامت باشی... بووووووووووووووووووووووووووووووووس برای بردیا و عشقش (فندک زرده)
ماماني كسرا
5 شهریور 92 3:50
چه عكساي قشنگي به به چه پسمل نازي خدا حفظش كنه
مامان سپهر
5 شهریور 92 7:36
همه چيز باصفا و دوست داشتني، نوشته هات، عكسهات و صورت ماه بردياجون خداحفظش كنه
مامان یاسمن و محمد پارسا
5 شهریور 92 7:58
وای بردیا جون اخه مامان به این مهربونی باید عشقت باشه نه اون فندک زرد خطرناک مامان خیلی قشنگ احساساتت وبرامون بیان کردی من که خیلی لذت بردم فدای شیرین زبونیات بردیا جونم
مامان عرفان
5 شهریور 92 9:01
به به چه قدر جالب . گردوي تازه ، بلال ، آتيش بازي ، خياطي و از همه قشنگ تر نقاشي خوشگل برديا جون .
مهرنوش مامان مهزیار
5 شهریور 92 9:34
مامان ناز و تپل میشه عکس خودتم بزاری ببینیم خوب عشق پسرت فندک زرده است تبش فروکش میکنه جون گازش تمام میشه. چه حالی میده بلالی رو که خودت چیدی بخوری نه بردیا جون
مامان حسام كوچولو
5 شهریور 92 11:03
به به به اين عشقت. ببين بچه ها چي روعشق خودشون ميبينن و ما بزرگترها چي رو!!!!!! واقعا كه چه دورانيه دوران كودكي. من عاشق بلالم برديا به منم ميدي؟
مامان مهراد
5 شهریور 92 11:16
سلام خوشگل خاله خوفی یه بوس بمن میدی
مامان ایدین
5 شهریور 92 11:40
پسر طلایی عکسای خوشکلی داشتی ای ول عجب ندک سحر امیزی چه اتیشی داره
مامان ایمان جون
5 شهریور 92 12:15
ای جونممممم
چقدر قشنگ همه چیو نوشتی و تعریف کردی
بردیا جونم معلومه حسابی آقا و شیرین زبونتر شده
خانمی کی چشممون به جمالتون روشن میشه؟؟؟؟بابا دلمون براتون تنگ شده ,بیاین دیگه

ممنون....آخرای همین هفته برمیگردیم....همینطور ما.
مامان ایمان جون
5 شهریور 92 12:15
مامان آیلین
5 شهریور 92 14:42
ای جووووووونمممممممممممم چه گل پسری خیلی مراقب خودت باش عسلممممم
الهام مامان علیرضا
5 شهریور 92 17:11
عکس هات خیلی قشنگ شده بردیا جونم

خیلی از بچه های شیطون مثل شما خوشم میاد
راستش من از بچه های اتوکشیده و سوسول خیلی خوشم نمیاد
عاشق اون آهنگ زدنتم
علیرضا هم همین کار و می کنه و ما رو کلافه کرده!!!
مامانی میشه بپرسم عکس هاتون و با کدوم آپلودر آپلود می کنید ؟ آپلودر نی نی وبلاگ یا از سایت های دیگه؟

خيييييييييلي ممنون....همين ني ني وبلاگ خودمون!
مامان بردیا شیطون
5 شهریور 92 18:46
عجب عکسای خوشملی..... چه گل پسر نازی چه شهر باصفایی یه ماچ ابدار واسه بردیا جون
بابای امیر
5 شهریور 92 21:30
با سلام و احترام امان امان از دست بچه ها و شیطنت هاشون که خیلی خیلی شیرین و بعضیاشم اعصاب خورد کن ولی بازم شیرینه همواره پایدار باشید
فرزانه مامان آرین مهر
6 شهریور 92 18:44
سلام چه عکسای خوشگلی از بردیا جون گذاشتید .چقدر حیاط خونتون باصفاست کلی حسودیم شد میبوسم بردیای شیطون وکنجکاو رو
بتی مامی ناتان
6 شهریور 92 20:28
سلام چه عشقی شده پسر نازت امیدوارم همش لحظات خوش داشته باشین من چند وقت سرم شلوغه از مهر زودبه زود بهتون سر میزنم
مامانی درسا
7 شهریور 92 2:38
عزیزم متن زیبای بود همیشه بردیا جان سلامت باشه ..... راستی با افتخار لینک شدی عزیزم خوشحالم از دوستی باشما
ریحانه(مامان پارسا)
7 شهریور 92 8:18
وای چه عکسای خوشگلی .....
الهام مامان علیرضا
7 شهریور 92 11:14
خصوصی دارید
مامان حنانه زهرا
7 شهریور 92 11:48
عزیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم خاله قربونت بره با این کارای شیرینت عشق فندک من. به به بلال گردو چه شود خوش بحال بردیاجونم
مامان عرفان
7 شهریور 92 11:54
خدا شما را براي برديا جان و برديا جان را براي شما حفظ كنه .
مامان عرفان
7 شهریور 92 11:56
مامان بردیا
7 شهریور 92 19:07
قربون خودت وعشقت عزیزم وای مامانش فکر کن روز یکه عاشق کسی بشه وبهت بگه مامان عشقم رو ازم نگیر چکار میکنی جونم اتیش بازی وبلال چینی وعشق وحال وبازی خوش باشی همیشه عزیزم


وایییییییییی....قربون عشق پسرکم میرم...
lمامانی
13 شهریور 92 12:09
بردیا جون ماشاالله هر روز شیطون تر میشی مامانی مراقب گل پسرمون باش