درد دل 28
عشق من.... خدا می دونه چقدر دوستت دارم و بهت افتخار میکنم.تو محبوب بی نظیر قلب منی.پسرکم نوشتن رو فراموش کردم.نمی دونم از کجا بنویسم.متاسفانه پدر بزرگ مهربانم برای همیشه از پیش ما رفت.من خاطرات شیرین زیادی باهاش داشتم.تو هم خیلی دوستش داشتی و وقتی بهت گفتم آقاجونم حالش بده و ممکنه از دنیا بره خیلی ناراحت شدی و گفتی مامانی تو رو خدا به من چیزی نگو.هر وقت می رفتیم خونشون آقاجون با ادا اطوار برات اینگلیسی حرف می زد و تو کلی کیف می کردی.همیشه واسه علی رضا تعریف می کرذی.امیدوارم حالا که واسه خودت مردی شدی و داری این مطلب رو م یخونی آقاجونم رو به یاد داشته باشی و یه فاتحه براش بخونی....مرگ تلخه پسرم ولی حقه... این روزا...