عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

درد دل 22

1392/5/20 16:46
نویسنده : مامانی
1,079 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل بهارم...

ستاره ی درخشانم...

بردیای مهربانم....

امروز حرف زیاد دارم برات...

اول ...خدارو شکر این جشنواره نی نی شکمو تموم شد.به برنده ها تبریک میگم امیدوارم همیشه توی زندگیشون برنده باشن.من خیلی برات تبلیغ نکردم چون برام خیلی جدی نبود.فقط به عنوان یه تفریح و سرگرمی شرکت کردم واینکه بدونم چقد دوست داریم.خب شکر خدا خیلی هم بد نبود.تو اولین رتبه بندی در رتبه 42 بودیم...بعدش شدیم 142 و در نهایت 172 با 133 رای...از همه ی مهربونایی که رای دادن تشکر میکنم....

پسرکم تو همیشه برای من بی نظیری و برای من هرگز کسی بهتر و بالاتر از تو نیست.دوست دارم بدونی که مامان همیشه بهترینهارو برای تو میخواد و آرزوش اینه که انسان بزرگ و خاص و برجسته ای باشی تا همیشه بهت افتخار کنم.

دوم....

خوشحال میشم ادامه رو بخونید

 

 

 

دوروز این سایت نی نی وبلاگ باز نمیشد داشتم دیوونه میشدم.از فکر گم شدن دوستای خوبمون گریه ام میگرفت.به هر حال ما داریم این روزای کودکی نی نی هامونو با هم میگذرونیم دیگه.

این روزا که بابایی اومده حسابی سرحال و خوشیم و روزا تند تند میگذرن.دلم خیلی برای مادر جوووون و عمه عاطفه و عمه رقی و عمه مریم و عمه معصوم و زن عمو صدیقه و همه و همه تنگ شده.واقعا دلم براشون تنگ شده.اونا با خودشون تصور میکنن که من وقتی پیش خانواده خودمم دیگه اونارو یادم میره ولی خدا میدونه که واقعا دلم هواشونو میکنه و از ته دل براشون دلتنگم.امیدوارم همیشه خوش و سلامت باشن.

حالا شاه پسر  مامانی:

تازگیها خیلی بد شدیراست میگم.بلا شدی.چندتا حرف زشت یاد گرفتی واز صبح تا شب با هم مشغول دعوا کردنیمهر چی بهت میگم و هرچی برخلاف میلت باشه جیغ میکشیRolling Pin

الته من به جیغ جیغات اهمیت نمیدم ولی اینجا ناز کش زیاد داری و کاری از دست من برنمیاد

رفتیم خونه عمو باقرم.گیر دادی که میخوام توی یخچالشونو ببینم.گفتم اگه به یخچالشون دست بزنی دیگه مامانت نمیشما!!! با خونسردی تمام گفتی : باشه !!! یعنی مامانم نشواونوقت زن عموی من و منه طفلک

خاله حاتی میخواست تورو سر کار بزاره :

حاتی : بردیا جوون من سرم خورده به دیوار.چیزی یادم نمیاد.اسمم چی بود؟

بردیا : خاتمهShocking Smile Graphic

حاتی : خونه ی من کجاست ؟

بردیا : خونه ات توی جنگله دیگه

حاتی : تو چه نسبتی با من داری؟؟

بردیا : من ؟ هیچی...من فقط بردیای مامان بابامم و یه ذره هم خاله فاطیم

حاتی:

فاطی :Happy Dance

دعاها ورازو نیازهای شما برای نبودن من و بابایی ومنتقل شدن ما به فریمان همچنان ادامه داره.و هرشب این خواسته رو از خدای خودت داری.هر شب قبل از اینکه بخوابی و درست وقتی که من دارم از خواب بیهوش میشم ناگهان ، به قول خودت ، گشنگی شما میاد ومن باید سریع برات نون و کره بیارم...دیشب بعد از خوردن جیره ی نصفه شبت گفتی برو برام آب بیار.آوردم خوردی.میگی برو یکی دیگه بیار لطفا...میگم دیگه بسه..میگی : دیدی خدا...دیدی عاشقم نیست...اگه عاشقم بود دوتا آب برام میاورد و من عاشق این شیرین زبونیهاتم فرشته کوچولو...

سه روز پیش رفتی آرایشگاه.ببین چه ماه شدی.فدات بشم که هم با این موهای بهم ریخته و پریشون خوشگلترینی و هم وقتی میری آرایشگاه و ناناز میشی..

بردیا

بردیا

بردیا

بردیا

بردیا

اینم پسر متفکرم در خواب...فداااااااااااااااااااتشم

بردیا

رفتیم شالیزار.اینم بلایی که بارون بی موقع این چند روز به سر شالیزارمون آورد.جالبه که این کارشناسای هواشناسی تلویزیون مدام میگن به به و چه چه چه بارونی..نمیدونن که این بارون داره کشاورزارو بیچاره میکنه.خدارو شکر بابای من معلم بوده و خیلی نیازی به محصولش نداره.ولی اونایی که تنها منبع در امدشون همین برنجه.بیچاره شدن...باز هم شکرت خدای مهربان...

قبل از باران:

بردیا

بعد از باران:

بردیا

اینم بردیا و...

بردیابردیا

totalgifs.com flores-pequenas gif gif bluerose.gif

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (45)

راحله
20 مرداد 92 17:14
به به به
سلاااااااام
چشمتون روشن
بالاخره بابایی برگشت پیشتون
به سلامتی انشالله
ایشالا انتقالی هم جور میشه
وای مردم از خنده از دست شیرین زبونی های این گل پسرررررررر
موهاشم چه خوشکل شده یه ماااچ حسابی از طرف من بکنیدش

ممنون گلم.
راحله
20 مرداد 92 17:15
راستی منم شالیزار ها رو دیدم که همه خراب شدن اما حیف ..... تازه گوینده اخبار با خوشحالی این خبرو میده!


آره خواهر...
ماماني كسرا
20 مرداد 92 18:07
عجب از اين بارون!
چه پسمل نازي خدا حفظش كنه


الهام مامان علیرضا
20 مرداد 92 18:14
سلام عزیزم
منم واقعا خدا رو شکر می کنم که در کنار هم هستید.
ایشالا حرف های بد و زود یادش میره پسر گلمون
موهات خیلی خوشگل شده بردیا جونم
عکس های شالیزار هم خیلی قشنگه...خیلی حیف شد برنج ها این طوری شد دلم سوخت برای کشاورز...
بوس برای بردیا جونم



فرزانه مامان آرین مهر
20 مرداد 92 18:18
عزیزم چقدر قشنگ نوشتی .خدارا شکر که همسرتون کنارتون هستند .ماشالله به شیرین زبونی بردیا جون .عزیزم الهی قربونش بشم .برای بارون هم الهی هر چه خیر همون براتون پیش بیاد .خیلی دلم شمال خواست قدر نعمتهاتونو بدونید از آب وهوا هم لذت ببرید.بوس برای بردیا جون


خاله جون بفرمایین در خدمتیما
مامانش
20 مرداد 92 18:22
ماشاللاه! بلا بلا طلاچه! ولی برای شالیزار خیلی ناراحت شدم!
مامان یاسمن و محمد پارسا
20 مرداد 92 18:35
سلام عزیزم امیدوارم روزهای خوشتون روز به روز نوتر و خوشتر باشه اخه شیطون بلا این حرفها را از کجا میاری مامان به بی ادبی بچه ها نباید اهمیت داد هر چه اهمیت بدی بیشتر حرص در ار میشند یاسمن هم یه مدت حرفهای زشتی یاد گرفته بود و حسابی حرصم میدا د اوایل حسابی حرص می خوردم اما کم کم اهمیت ندادم شبها اینقد قصه براش از بچه های که حرف زشت و کار زشت می کنند تعریف کردمکه فرشته مهربونی دوستشون نداشت چون خوب شدند براشون جایزه اورد یکماه کشید البته تو این یکماه کم کم ترک کرد خدا راشکر البته بعضی مواقع برا جلب توجه بچه ها این کار ها را می کنم بردیا جونم از غیبت کردن در باره شما که بگذریم خیلی ماهی ماهترم شدی مبارک باشه نازی پسر


راه حل خوبیه.با شما موافقم.
مامان تارا و باربد
20 مرداد 92 18:58
عزیزم شیرین زبون بامزه امیدوارم همیشه به بهتون خوش بگذره چه بارونی ما فکر می کنیم خوبه ولی بعضی وقتا به کشاورزا ضرر می رسونه خدایا خودت به همه کمک کن سبز و پاینده باشی دوستم راستی چه موهاش ناز شده بردیا جون ببوسش


مامان علي خوشتيپ
20 مرداد 92 19:51
سلام عزيزم.ممنون بر شما هم مبارك
آره خدارو شكر تموم شدمن هم به 6نفر اول تبريك ميگم
اي جانم چه خوشتيپ شده اين پسر شيرين زبون...مباركه
ديالوگش با خاله حاتي هم بامزه بود
الهي جمعتون هميشه شاد باشه.از كنار هم بودن لذت ببريد

ممنون مهربونم
بتی مامی ناتان
20 مرداد 92 20:05
وای عزیزم قلبون شیرین زبونیهات من همیشه از شیرین زبونیهای بردیا برای شوهرم تعریف میکنم وکلی هم نازش میکنم
چه مته شده آقا بردیا عزیز خاله بعد از اصلاح
یه ماچ گنننننننننننننننننده برا بردیا ژونم


ممنون خاله مهربون.ناتان جونمو ببوس
مامان ایدین
20 مرداد 92 21:13
سلام مامانی خوبی ایشالا که همیشه جمعتون جمع باشه
بردیل جون خیلی خوشتیپ شدیا


رضوان مامان رادین
20 مرداد 92 21:50
پس هنوز برنگشتید..حسابی خوش میگذره هااااا....حیف شد شالیزار


آره خاله جوون هنز اینجاییم .
مسیحا
21 مرداد 92 0:02
بلاخره انتظار به سر رسید و بابایی اومد ، بردیا جون بعد از سلمونی چه ماه شده حیف این شالیزار به این زیبایی نیست که اینجور خراب شه


آره خاله جون.مسیحا جونو ببوس.
مامان بردیا قلقلی فلفلی
21 مرداد 92 1:11
سلام بردیا جون خوبی خاله.

بازم خوب رای آوردی ..ایشالا تو مسابقه زندگیت اول باشی..




مامان آرش و آیناز
21 مرداد 92 4:18
سلام مامانی
چشمت روشن همسری اومده انشالله بیشترو بیشتر بهتون خوش بگذره
عزیزم ماشالله چه شیرین زبونه این پسملی
خب حاتی راست میگه بچمون خاله فاطی رو بیشتر دوست داره
الهی ناناس شدی خاله جون ماشالله
واقعا از این بارون بی موقع بیچاره کشاورزا

ممنون گلم
ریحانه(مامان پارسا)
21 مرداد 92 7:46
ای شیطون بلا با این همه شیرین زبونی، مامانی چه قدر بانمک شده خیلی مدل موش بهش میاد.


مامان عرفان
21 مرداد 92 8:13
برديا جون موهات در هر حالت بهت ميان و هميشه خوشگل و خوشتيپي .


مامان عرفان
21 مرداد 92 8:19
عزيزم عرفان هم در مهد حرفهاي بد ياد گرفته بود و مي گفت حرصم مي داد حتي بعضي كلمات را با لهجه ي خيلي بدي مي گفت . با دكتر مشورت كردم گفت فقط بايد نشنيده بگيري تا ببينه حرفهاش جلب توجه نكرده تا ترك كنه و همين كار را هم كرديم كه خيلي زود نتيجه داد و خودش حرف بد را ترك كرد . دكتر گفت بچه ها دوست دارن به هر طريق ممكن جلب توجه كنن و وقتي ميبينن والدين از كار بد اونها عصباني ميشن ، ميبينن كه موفق شدن جلب توجه كنن و اين كار را ادامه خواهند داد كه بيشتر توجه والدين را جلب كنن.

کاملا موافقم خانمی.منم دارم همین کارو میکنم.امروز بهتر شده.صبر لازمه...
مامان عرفان
21 مرداد 92 8:20
در مورد شاليزارها هم خيلي متاسفم . راستي عزيزم باباي منم معلم هست . دبير رياضيه . بازنشسته شده اما خودشون مدرسه دارن در غيرانتفايي ها درس ميده .


آره خانمی.بابای منم باز نشسته ان.دبیر ادبیات
مامان نوژا
21 مرداد 92 11:00
به به چشمتون روشن


مامان ایمان جون
21 مرداد 92 13:13
مرسی عزیزم ما هم خیلی دلمون براتون تنگ شده,روز شنبه خیییییییییییلی جاتون خالی بود
بردیا جونم همه جوره نازه ولی اون عکس بعد از آرایشگاه محشر شده از طرف من حسابی ببوسش
دلم خیلی برای اون برنجا و کشاورزای بنده خدا سوخت,به قول تو حالا بابات خدارو شکر نیازی نداره (هر چند که زحمت زیاد کشیده و دلم برای زحمتاش کبابه!!) ولی بقیه بنده خداها چی!! اونا چی میکشن؟؟


مرسی زن عمو جوونی
میبینی خواهر...خدارو شکر فعلا هوا خوب شده.
مامان امیررضا
21 مرداد 92 16:15
سلام عزیزم
انشالله که در سلامت کامل در کنار خانواده با خوشی و خرم باشین.
ماشالله گل پسرمون چه خوشگل شده براش اسپند دودو کن.
امیرررضای منم جیغ جیغو شده من محل نمیدم ولی هستن کسایی که لوسش میکنن

بردیا جون اینقدر از طرف من ببوس


مرسی خوشگل خانم.اینم مال امیر رضا
مامانی
21 مرداد 92 18:42
سلام عزیزم چشمتون روشن بردیا خاله جون خیلی ماه شدی عزیزم مبارک باشه


قربونت مامانی گل.
پرهام ومامانش
21 مرداد 92 23:24
دقیقا برای پدر وبقیهههههههههه ها که دوربرم برنج دارن همینجوری شده ولی اونا قبل بارون همشو بالا اورده بودن این بارز شانس اوردن فقط برنجا خوابید تو اب نموند
کوتاهی موهاتم خیلی بهت میاد بردیا جونی


ღ مونا مامان امیرسام ღ
22 مرداد 92 2:54
به به چه پسر خوشگلی
موهات رو که کوتاه کردی مبارک باشه عزیزم
عکسهات هم خیلی قشنگ بودند
اون عکست هم که متفکر خوابیده بودی خیلی بامزه بود


ممنون خاله جون...بوووس واسه امیر سام.
معصومه زن عموی بردیا
22 مرداد 92 10:18
عزیزم نمیدونم پیامم رسید یا نه واسه تاکید اومدم
تولدمه ها


جدا... ندیدم که...اومدم
مامان مهراد
22 مرداد 92 12:28
ماشاللللللللللللللللللله چه شیرین زبون


بوووووووووووس
مامان سید عرشیا
22 مرداد 92 21:23
سلام عزیزم. ببخشید دیر اومدم.اینترنتمون خراب شده بود. رمزو برات خصوصی می فرستم.
بردیا جونم حرفای زشت دیگه نزنی ها عزیزم. مامان ناراحت می شه. مدل موهات هم خیلی بهت میاد آقا خوشگله. چه قدر هم بامزه لالا کردی. بوس بوس بوس فقط برای بردیا


مرسي خاله جون.ممنون كه اومدي.
مامان مانی
23 مرداد 92 3:57
سلام
چشمتون روشن که بابایی اومده گل پسرم
بابا قربون شیرین زبونیت برم عزیزکم
چقده قشنگ شدی عزیزم
بوووووووووووووووووووووووس


دلتون روشن خاله جون...
مامان بردیا شیطون
23 مرداد 92 15:53
عجب پسر ناز و اقایی..............

باتبادل لینک موافقم شما با افتخار لینک شدید



ممنون خانمی
مامان آرتین
23 مرداد 92 15:56
وسیله هم برات گذاشتم بهم سر بزنی منتظرتم

°°°°°°°°°°°°|/
°°°°°°°°°°°°|_/
°°°°°°°°°°°°|__/
°°°°°°°°°°°°|___/
°°°°°°°°°°°°|____/°
°°°°°°°°°°°°|_____/°
°°°°°°°°°°°°|______/°
°°°°°°______|_________________
~~~~/__ بیا اینم وسیله حالا دیگه_\~~~~~~
~~~~~/ _میتونی بهم سر بزنی _\~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....
*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* _________________##________##


چشممممممممم
مامان حسام كوچولو
23 مرداد 92 16:44
پسر منم چند وقتيه كه حرف زشت ياد گرفته و هي مي گه منم خيلي حرص مي خورم اما فايده اي نداره چون اطرافيانم قربون صدقه ش مي رن.
حيف از اين شاليزارها چقدر زيبا بودن. بارون همه جا هم خوب نيستـــــــــــــــــــــــا
راستي آقا برديا مباركه سلموني رفتي ماه بودي ماه تر شدي

از دست این اطرافیان...
مامان آرش و آیناز
24 مرداد 92 2:25
سلام مامانی خوبی عزیزم؟
آپ جدید میخو.اممممم


سلام...چشممممم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
24 مرداد 92 17:14
عزیزم شرمنده این مدت اذیت شدی

دیدم همه دوستان تلگراف میفرستن و ناراحتن بر داشتم



اقا بردیا گل و گلابم خوبه
برام ببوسش


خوب کاری کردی خانمی...ممنون


مامان آرینا مو فرفری
25 مرداد 92 4:24
واقعا خداروشکر که تمام شد .
ایشااله همه ی بچه ها در تمام مراحل زندگیشون موفق باشن و نامبروان.
راستی چشمتون روشن.


ممنونم خانمي.آريناجونو ببوس
مامان راضیه
25 مرداد 92 23:19
سلام به دوست خوبم
اشکال نداره که بردیا جون توی مسابقه برنده نشد
ما رای دادیما !
ولی اشکال نداره ایشالا دفعه های بعدی
موهای بردیا جونم خیلی خیلی خوب کوتاه کرده خیلی خوشگل شده ماشالا ایشالا واسه دامادی
حرف زشت و کارای دیگه هم همه بچه ها تویه یه قسمتی از زندگی انجام می دن نگران نباش ایشالا با رفتار درست شما از سرش می افته
فقط حساسش نکن که بفهمه با این کارا جلب توجه می کنه براتون
موفق باشی عزیزم

آره اله جون اون مسابقه دیگه گذشته...ما به آینده درخشان فکر میکنیم
پگاه مامان آرتین
26 مرداد 92 1:32
عزیزم امیدوارم شما مادروپسرهمیشه درکنارهم خوش باشید.خیلی زیبا بود عزیزم.ببوسش


مامان علی مرتضی
27 مرداد 92 0:17
آخه چرا اینطوری شد حیف شد از برنج امسالم موندیم.از بابات معلومه مرد زحمت کشی هست خدا براتون حفظش کنه. راستی شما توی خود صومعه سرایید یا روستاهاش،نمیدونی من چقدر روستاهای شمالو دوست دارم روستاهاش جون دار ترن وگرنه شهراش مث شهرای دیگن ولی طبیعتش همش بیرون شهره


مامان علی مرتضی
27 مرداد 92 0:18
عزیزم با این موهات چه ناز شدی خوب برات کوتاه کردن


مامان علی مرتضی
27 مرداد 92 0:20
شیرین زبونی واز دست دادن حافظه خاله حاتی خیلی با حال بود


مامان حنانه زهرا
27 مرداد 92 13:57
موهاش خیلی بهش میاد عزیزم نازی چه بانمک چه شیرین زبون چه بلا خوب مامانیو میترکونیا واسه برنجام خیلی ناراحت شدم
مامان کیان کوچولو
29 مرداد 92 16:59
عزیزم وبلاگ کیان کوچولو با عکسای تولدش بروز شده ..


آخ جون اومدم...
زهره مامان آریان
30 مرداد 92 0:59
قربون اون پسر شیرین زبون بشم.ماشالله.
هرچی هم نیازی به برنجاشون نباشه حیفه اون همه زحمت که پاش می کشن.اخه الان وقته بارونه؟؟؟؟؟


واقعا...همینو بگو خواهر...
مهرنوش مامان مهزیار
9 شهریور 92 12:55
عزیزم چشمتون روشن. موهای بردیا جونم مبارک باشه. انشاا... کار انتقالی هم درست میشه. برای شالیزارها خیلی ناراحت شدم.
مامان عرفان
10 شهریور 92 12:57
عزيزم گاهي وقتها اين عرفان هم منو جلوي بقيه ضايع ميكنه . حرصم ميگيره .