درد دل 25
حکایت بارانی بیقرار است ...اینگونه که من دوستت می دارم...
مرد کوچک خانه ی ما...
سلام به روی ماهت مهربان مادر...همیشه برات دعا میکنم شاد و سلامت باشی..نمی دونم چرا نمیتونم خوب بنویسم.نمیتونم تورو خوب وصف کنم و احساسمو از داشتنت کامل بیان کنم.باورم نمیشه آنقدر مرد شدی که برات درد دل میکنم و تو دلداریم میدی.آنقدر مهربونی که دارم نگرانت میشم که توی این دنیای بی رحم چطور زندگی خواهی کرد؟؟این روزها باز روزهای دلتنگیه منه.آنقدر دلم تنگه که وقتی فقط ثانیه ای بابام، مامانم،حاتمه،فاطمه یا علی رو تجسم میکنم اشکم جاری میشه و شرمنده تو میشم.همیشه وقتی دو سه ماه از دیدنشون میگذره اینطوری میشم و وقتی چیز غیر قابل تحملی رو تحمل میکنم،کم کم دلتنگی فروکش میکنه و دیگه نمی دونم اسمش چیه...
هفته ای که گذشت با خانم خلاصی خونه بودی.البته بیشتر زمان باهم بودنتون رو خواب بودی.یه روز دوازده ونیم بیدار شدی و من یک ربع به یک رسیدم.بهم میگی : مامانی چقد دختر خوبی شدی که زود از مدرسه برمیگردی!!!از این هفته میخوام رو برنامه خوابت کار کنم که تنظیم بشه.خوب نیست اینقدر بخوابی جان دل مادر...ولی خوبی...شادی و سرحال و پرانرِِژی...هر روز بعد از نهار من و بابایی یه چرت کوچیک میزنیم و تو مواظب مونی.یه روز تا چشمموباز کردم،گفتی مامانی من گشنمه...گفتم عزیز دلم چرا بیدارم نکردی؟؟؟ جواب دادی : آخه من میفهمم وقتی شما خسته این نباید صدبار صداتون کنم...آخه من نباید فدای تو بشم...پسرک فهمیده ی من...وقتی بیدار میشم تا وقت شام با هم بازی میکنیم،همون بازیهای همیشگی با تفاوتهایی در واژگانی که بکار میبری.هر روز معنی هزارتا کلمه رو ازم میپرسی و وقتی یکی از معنی هارو میگم خودت هزارتا مترادف براش مثال میزنی.نمی دونم چرا حافظه ام یاری نمیکنه؟؟؟
چیزای عجیب غریب هم زیاد میپرسی: امام علی اصلا دروغ گفته؟؟من قویترم یا امام علی؟؟ خدا توی کامپیوتر هم هست؟؟من قویترم یا خدا؟؟؟...وقتی گفتم هیچ کس از خدا قویتر نیست،کلی ناراحت شدی و گریه کردی...هرچی برات توضیح دادم گوش ندادی و منم کاریت نداشتم.یهو خودت پاشدی و واسه اینکه کم نیاری گفتی: مامانی من داشتم شوخی میکردم.میدونم یه کم از خدا ضعیف ترم؟؟؟
چند روزه که خیلی کم غذا شدی و حسابی اذیتم میکنی....
مادر جوون مهربون هم از کربلا برگشتن وکلی سوغاتی خوشگل برات آوردن...
اومدن بازدید کلاسم و همه چیز عالی بود...
این روزا این شعر سیاوش سر زبونمه: میشه نوازشم کنی وقتی گرفته حالم....
اینم چندتا عکس از عشقم در حال بازی با رنگ انگشتی: