عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

بردیا در موزه میراث روستایی گیلان

1392/8/9 15:55
نویسنده : مامانی
1,135 بازدید
اشتراک گذاری

سلام شاه پسر من...

عزیزترینم دیروز شبکه چهار یه مستند درباره ی موزه میراث روستایی گیلان پخش میکرد.بسیار زیبابودودلم بسیار هوای گیلانم  ومادربزرگم روکرد. مادر بزرگ مهربونم که خدا رحمتش کنه توی خونه ی قدیمیشون یه اتاقی داشت که پربود از خوراکی هایی که خودش از باغش چیده بود.و یه چاله ی کوچیکی هم داشت که توش آتیش درست میکرد وغذا میپخت.خیلی مهربون بود...خدا رحمتش کنه...

وقتی شما نه ماهت بود بابایی مارو برد موزه گیلان.خیلی قشنگ بود.خونه هایی که قدمتشون هفتاد هشتاد سال میرسه، از جاهای مختلف گیلان جمع کردن وآوردن داخل یک قسمتی از جنگل سراوان و دوباره اونهاروچیدن.فوق العاده است.تمام وسایل و تزیناتی که قدیما استفاده می شده میشه اونجا دید.حالا عکساتومیزارم...

بردیا

بردیا

بردیا

بردیا

بردیا

بردیا

اینم سال بعدش...

بردیا

totalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-a.giftotalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-i2.giftotalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-d2.giftotalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-r.giftotalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-a2.giftotalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-b.gif

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

معصومه
9 آبان 92 16:33
سلام خانوم خانوما کجایی نیستیا؟چقدر قشنگه.مادربزرگتونم قرین رحمت حق ان شالله پسرت رو ببوس بیا که رمزو برداشتم
مامان ایمان جون
9 آبان 92 16:50
آخیییییییی بردیا کوچولو رو نگاه عجب جاییه ها,خیلی قشنگه .جای ما خالی
رضوان مامان رادین
9 آبان 92 16:58
چه عکسهای قشنگیراستی عزیزم اون اسکوتر من حدود 30 تومن خریدم... روش نوشته برای بچه های بالای 6 سال مناسب نیست...یعنی کلا مال نی نی هاست..رادین تو خونه باهاش بازی میکنه و برهلاف اینکه فکر میکردم نمیتونه...راحت باهاش بازی میکنه...
معصومه
9 آبان 92 17:00
فدات شم عزیزم ممنونم قابله شمارو اصلا نداره ممنونم از دعای خیرت در حقم ان شالله به آرزوهاتون برسید
معصومه
9 آبان 92 17:01
بیا یه چیزه جدید رو ببین
الهام مامان علیرضا
9 آبان 92 17:04
عکس ها واقعا زیبا بود چه طبیعت زیبایی راستش مادربزرگ منم همیشه تو خونه اش یه چیزهایی داره که هیچ کجای دنیا پیدا نمی شه. خدا رحمت کنه مادر بزرگتونو
فاطی
9 آبان 92 18:11
فدات بشم لپ گلی
فاطی
9 آبان 92 18:12
عزیز دلم ...دلم میخواد بخورمت
ناهید
9 آبان 92 18:12
ناهید
9 آبان 92 18:12
ماشالا همیشه ناز بوده
پرهام ومامانش
9 آبان 92 18:15
ای جان بردیاااااااا کوچلووووووو بوده بوسسسسسسسسسسسسس معلوم بود روز خلوتش رفتین که اینجور خلوت بودههههههههههه
معصومه
9 آبان 92 18:18
عزیزم آدمای با کمالاتی مثل شما مگه ممکنه نشونه های خدا رو نبینن
مامان حسام كوچولو
9 آبان 92 22:07
چه عكساي جذابي. خيلي دلمون براتون تنگ شده بود. ممنون كه بهمون سر زديد
مامان راضیه
9 آبان 92 23:42
سلام وای چقدر کوچولو بودی بردیا جون هزار ماشالا مردی شدی واسه خودتا مامانی خانوم خیلی خوشحال شدم خودتونم دیدم همیشه شاد باشید و به گردش انشالا خدا مامان بزرگتونم رحمت کنه آمـــــــــــــــــــــــــــــــین
مامان ایدین
10 آبان 92 2:19
خوش به حالت بردیا جون چقدر خوشکله مامانی شما کار خیلی خوبی کردی در مورد کفشای بردیا
مامان یاسمن و محمد پارسا
10 آبان 92 12:08
چه جای قشنگی خوش بحالتون کاش بشه ما هم بریم ببینیم همیشه به شادی
مامانی کسرا
10 آبان 92 16:03
خدا رحمت کنه مادر بزرگتون رو ینی اینا عکسای نه ماهگیه بردیا جونه؟ عزیزم چه بامزه بوده
مامان بردیا شیطون
10 آبان 92 22:38
روحش شاد...... خیلی زیبا بود بردیا جونم رو ببوس مامانی
مامان سید عرشیا
11 آبان 92 0:28
چه جای بکری.... خوش به حال بردیا جون. در ضمن خدا رحمت کنه مادربزرگ نازنین شما. چه خوب که یادی از قدیما کردین
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
11 آبان 92 4:30
عزیزم بهم بگو دقیقا کجا رو متوجه نشدی تا بهت توضیح بدم
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
11 آبان 92 4:33
عزیزم منم عاشق این خونه های قدیمی ام یکی هم تو رودبنه نزدیک لاهیجان هست نمیدونم رفتی یا نه اونم خیلی قشنگه هر جا هستی دلت شاد و لبت خندان دوست مهعربونمبردیا جون و برام ببوس
مامان عرفان
11 آبان 92 8:57
وااااااااااااي چقدر برديا جون كوچيك بود . الهي الهي
مامان عرفان
11 آبان 92 8:57
خدا مادربزرگتون را رحمت كنه .
مامان عرفان
11 آبان 92 9:00
خوب دارين اونجا كيف ميكنين ها . جاي ما خالي .
مامان آرینا موفرفری
12 آبان 92 0:20
من خیلی دوست دارم این مکان رو از نزدیک ببینم من عاشق اینجور جاهام. خدا رحمت کنه مادربزرگ مهربون شما.
ღ مونا مامان امیرسام ღ
12 آبان 92 2:18
روح مادربزرگتون قرین رحمت وای چقدر جالب.خیلیجای قشنگیه خیلی دوست دارم از نزدیک ببینم عکسهاتون هم خیلی قشنگ بود
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
12 آبان 92 3:52
خصوصی داری
مامان آبتین
12 آبان 92 8:09
عجب جای جالبی من احساس می کنم ساختمونش خیلی بلنده من عاشق گیلان و مازندرانم خدا رحمت کنه مادربزرگتون رو
مامان کارن
12 آبان 92 8:29
جای مادربزرگتون توی بهشت باشه چه جای قشنگی ما جنگل سراوان رفتیم ها ولی این موزه رو ندیدیم حیف شد- بردیا جونم چه عکسایی گرفتی خاله
مامان عرفان
13 آبان 92 11:59
منم دلم گيلان خواست .