عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

در راه شمال...

1392/5/6 17:04
نویسنده : مامانی
484 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به گل نازم

عزیزم الان یه هفته است که خونه مامان جونیم.زبان من از گفتن اینکه چقدر اینجا بهت خوش میگذره قاصره.توی راه هم خیل به ما خوش گذشت.از مسیر توسکستان اومدیم که فوق العاده زیبا بود.بابایی کلی کیف کرد.مسیرش پر از سروهای مخروطی خوشگل بود.بعد از اون مسیر زیبا ...قرار بود خودمون نهار بپزیم ولی بابایی یه دفعه تصمیم گرفت که بریم اکبر جوجه.آخه میدونی گلم بابایی اگه تو این راه شمال اکبر جوجه نخوره اصلا مسافرت بهش نمیچسبه.عصر هم رفتیم لب دریاو سه تایی شنا کردیم و چایی خوردیم.هوا خیلی عالی بود و خیلی خوش گذشت.ایندفعه چون مامانم اینا منتظرمون نبودن راحت میتونستیم تفریح کنیم.آخه همیشه بابایی به خاطر اینکه مامان جونی اینا منتظرن یک ضرب گازو میگیره و ما رو میرسونه...به  هر حال این دفعه خیلی خوش گذشت

 

 

بردیابردیا


بردیابردیا

بردیابردیا

بردیابردیا

بردیابردیا

بردیابردیا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

فاطی خاله
15 تیر 92 20:21
نازخاله اگه بدوننی چقدر خوبه وقتی هستی من تو رو با دنیا عوض نمیکنم باورکن .تو بهترین خواهرزاده تو تموم دنیایی
ریحانه(مامان پارسا)
16 تیر 92 9:22
اومدم ببین چه قدر زود
می می
16 تیر 92 20:44
کوفتتون نشه اون اکبرجوجه ها. خیلی خوشین هاهاهاهاها...
پرهام ومامانش
16 تیر 92 23:25
نوش جونت دقیقا مسافرت اونم شمال اونم بدون اکبر جوجه یعنی هیچی!
مامان کوثری
17 تیر 92 12:13
وای خوش به حالتون عشق و حال و صفا
راحله
18 تیر 92 19:28
وااااااااااای چه عاااالیآخ جووووون اکبر جوجه به به