عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

بابایی جووووون...

1392/4/15 20:05
نویسنده : مامانی
455 بازدید
اشتراک گذاری

  بردیا جووووونم.....                                                                      شوشوخان

بابایی رفت فریمان...به علت پایین بودن شدید سرعت اینترنت و سر و صداهای فراوان اینجا ، بابایی برگشت خونه خودمون تا بتونه تمرکز کنه و کارهای پایان نامه اش انجام بده .جاش خیلی خیلی خالیه.الان سه روزه رفته.دلم براش یه ذره شده.مدام بغض تو گلومه.بیجهت اشکم در میاد شمام اشکمو پاک میکنی و میگی مامانی اگه غصه بخوری منم غصه میخورما.منم به خاطر تو سعی میکنم زیاد ناراحتیمو نشون ندم ولی نمیشه.با اینکه اینجا خیلی خوبه.بیکار و آزادم و همه حواسشون به من هست ولی خود بهشت همبدون بابایی برام جهنمه.دعا میکنم توی کارش موفق باشه و منم بتونم به قولی که بهش دادم عمل کنم و محکم باشم.خیلی سخته....خیلی...این اولین باره که بعد از پنج سال از هم جداییم... شوهر ناز و مهربونم دلم برات یه ذره شده.تو بهترین همدم و همراه منی.  ..واقعا بچگی عالمی داره.بردیای من شما جز بازی فکر دیگه ای نداری و همه ی نگرانیت اینه که ما برگردیم فریمان.روزی چند بار بهم میگی که : مامانی همین جا بمونیما!!!اینو بدون که اگه به خاطر تو نبود هرگز شوهرک نازنینمو تنها نمیذاشتم.من عاشق هردوتاتونم عزیزای من.....

                                                    


 از همه دوستای خوب وبلاگیم معذرت میخوام که نمیتونم بهشون سر بزنم چون سرعت نت خیلی پایینه و اصلا قسمت نظرات هیچ وبی باز نمیشه.به محض اینکه بتونم به همتون سر میزنم...منو فراموش نکنید....دوستتون دارم .             

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

فاطی خاله
15 تیر 92 20:26
مامانیت راست میگه جای باباییت خیلی خالیه.ولی مامانیتم بره تو باشی ماراضییم
عمو مصطفی و عمه عاطفه جوونی
15 تیر 92 21:09
سلام بردیاجون.این اولین باره که وبلاگتو میبینیم.خیلی خوشگله.دوستت داریم.شمال بهت خوش بگذره.


ممنون عمه جون.بازم به ما سر بزنین.ایشالا ما هم بیایم وبلاگ نی نی شما.دلمون براتون تنگ شده...
ریحانه(مامان پارسا)
16 تیر 92 9:20
سلام دوستم خوش بگذره و ایشاا...همیشه به سفر و خوشی باشید گلم جای همسر عزیزت هم خالی نباشه
علی
16 تیر 92 12:21
سلام عکس شما درست شد جهت ذخیره در وب خود ادرس ما را درج عکس کنید
مبینا
16 تیر 92 16:52
سلام خانمی ان شااله همیشه با هم کنار گل پسر نازتون شاد و خوشحال و موفق باشید. یه بوس خوشگل برای بردیای عزیز
مشاور تبلیغاتی (خورشید)
16 تیر 92 18:24
درود بر شما.. دوس داری وبلاگ شخصی داشته باشی ؟دوس داری وبلاگت زیبا باشه؟پس به وبلاگ پارسایی سر بزن و از نمونه های طراحی دایی دیدن کن ....منتظر حضور گرم شما هستیم.
سارا زارع
16 تیر 92 19:36
سلام.به آلوچه بابا و مامان هم سر بزن گلم .خوشحال ميشم.
معصومه
16 تیر 92 19:43
میشه از روزهای بدون همسرت هم لذت ببری بخاطر پدر و مادری که برات زحمت کشیدند و دوست دارن پیششون باشی یک شب هزار شب نمیشه این چند وقت تموم میشه و دلت برای این روزها تنگ میشهعزیزم
معصومه
16 تیر 92 19:59
من با افتخار لینکتون کردم و با نظرتون موافقم عزیزم در ضمن لطفا به این وبلاگ من هم سر بزنید nini-nazdare92.niniweblog.com
می می
16 تیر 92 20:42
سلام. حتما شوهرتم خیلی دوستت داره. خیلی خجالتش میدی بابا....


مطمینم هیچ کسو اندازه من دوست نداره.تمام دنیا رو هم به پاش بریزم کمه...
مامان حنانه زهرا
16 تیر 92 21:04
چه مامان عاشقیجای باباجونی خالیزودزود میادش عزیزم این طوری عشق بیشتر میشه وبیشتر قدر همدیگه رو میدونین
الهام مامان علیرضا
16 تیر 92 21:28
جای آقاتون خالی نباشه عزیزم ایشالا کارشون به خوبی و خوشی تموم شه و با خیال راحت همیشه پیشتون باشند بابای علیرضا سال قبل مشهد پروژه داشت و مرتب بین تهران و مشهد در رفت و آمد بود گریه نمی کردم ولی خیلی اذیت شدم البته هیچ کس و نداشتم که کمکم کنه
پگاه مامان آرتین
17 تیر 92 0:18
عزیزم جاش خالی نباشه.مواظب بردیا جونم باش.باباییم موفق باشه
مامان کوثری
17 تیر 92 12:12
آخی نازی چقدر با احساس و لطیف عزیزم بعضی وقت ها دوری شیرینه انشاالله سالم باشید زود دوباره با هم و در کنار هم باشین انشاالله موفق باشه
ღ مونا مامان امیرسام ღ
18 تیر 92 2:42
سلام دوست خوبم.ممکنه به این ادرس برید و به ((امیرسام خرمی)) امتیاز 5 رو بدید اگر قبلا به کس دیگه ای رای دادید بازهم میتونید رای بدید. تا 8 مرداد هم وقت دارید.ممنون از وقتی که میذارید گلم. خوشحال میشم اگر بعد از رای دادن خبرم کنی. soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=7
مامان عرفان
18 تیر 92 11:31
سلام عزيزم . بابات اينكه چند روز نتونستم بهت سر بزنم معذرت ميخوام و يه پست تشكر برات گذاشتم .
نگار مامان بردیا
18 تیر 92 15:23
اییییی جانم عجب پست عشقولانه ایی بود.انشااله همه چیز به خوبی و در ججهت خیر همتون پیش میره.شاد باشین
مامان امیررضا
18 تیر 92 17:54
عزیزم زیاد غصه نخور با پسرت مشغول باش پس شما اهل گیلان هستین پسر گلتو ببوس
بتی مامی ناتان
18 تیر 92 19:00
سلام دوستم اول جای همسر محترمتون خالی نباشه پیشتون دوم عشقتون همیشه پردوام وجاویدان باشه سوم مرسی که به ما سر زدی چهارم دوستون دارم خییییییییییییلی پنجم بردیای گلم رو ببوس
راحله
18 تیر 92 19:27
آخییییییییی عزیزم چقدر سخته من کاملا درکت میکنم همسری منم واسه پایان نامه اش یه مدت از من دور بود بعدشم رفت سربازی 4-5 ماه دور بودیم از هم خیلی سخت بود.الانم یادم میاد دلم میگیره ولی در عوض وقتی مدتی همسرتو نمیبینی بیشتر قدر لحظات با هم بودن رو میدونی واسه من که اینطور بود انشالله هر چه زودتر دور هم جمع بشین و دیگه از هم دور نشین
مسیحا
18 تیر 92 23:18
چیزی نزاشتی خصوصی؟؟
نگار- مامان عرفان
19 تیر 92 9:17
عزيزم . حتما آقاي همسريت هم خيلي تو را دوستت داره . ايشالا هميشه باهم و خوش باشيد و سايه تان بالا سر برديا جان باشه .
مامان حنانه زهرا
19 تیر 92 11:50
اپم
مامان ایمان جون
19 تیر 92 12:05
فکر نمیکردم از اونجا پست گذاشته باشی,امروز همینطوری اومدم واقعا سورپرایز شدم.
بابا بیخیال الآن دیگه دختر خونه ای برو حالشو ببر.یه کم این پسر خاله مارو به حال خودش بذار شاید یه کاری داشته باشه خــــــــــــــــــب
شوهرکو خوب اومدی.[h
پست بعدی هم تو راهه.عجب....منم که حساس
مامان آرینا موفرفری
21 تیر 92 5:21
عزیزم مرسی بابت تبریک تولد آرینا گلی لطف کردین. عزیزم شما لینک شدین