عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

روزای اول ....

1392/4/19 13:37
نویسنده : مامانی
544 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسرک ناز و باهوش خودم...

این پست خبرای روزایی که تازه رسیدیم و بابایی هنوز برنگشته بود خونه....

یه روز من و بابایی تنهایی رفتیم صومعه سرا و برای شما یه کیک کوچولو گرفتیم تا دوباره کنار خانواده من برات تولد بگیریم.همون شب عمو ایوبم با خانواده اش اومدن اینجا و ما هم همون شب بدون آمادگی های لازم تولدت رو برگذار کردیم.خیلی خوب بود و بهت خیلی خوش گذشت.خاله ها ت و دختر عموهام حسابی برات رقصیدن و جیغ و دست وشادی به پا کردن.شما هم کلی رقصیدی.رقصت هم به این شکله که باسرعت زیاد دور خودت میچرخی و دستاتو توی هوا تکون میدی.من که عاشق رقصتم. فشفشه هم روشن کردی و با عمو تمام بادکنک هارو ترکوندین.شب خوبی بود و خوش گذشت...

بردیابردیابردیا

یه روز هم با خانواده عمو ایوب رفتیم دریا.ساحل جفرود.هوا خیلی عالی بود و شما راحت بازی کردی.ورد زبونتم این بود که : من عمرا برم توی آب.کلی با عمو ایوب بازی کردی...

 fvndhfvndh

نهار هم بابایی برامون جوجه زد که خیلی خوشمزه شده بود.کنار دریا نهار خوردیم و بعدش دسته جمعی  زدیم به آب جز خاله حاتی که مثل شما شنا دوست نداره.

بردیابردیابردیا

بعدش رفتیم کنار یه رود خونه و همه ی لباسهای شنی رو توی آب شستیم که زن عمو و مامان جون کلی یاد قدیما کردن و بهشون خوش گذشت.اونجا باباجون و عمو شروع کردن به ماهی گرفتن.عمو یه ماهی گرفت که همونجا کباب کردیم و شما با ولع فراوان خوردی.

بردیابردیا

بابایی هم برامون بلال درست کرد که خیلی چسبید.

بردیا

یه روز هم مامان جون آش ترش درست کرد و با خانواده عمو ایوب رفتیم کوهای آلیان و خوردیم و بازی کردیم و خوش گذروندیم.جای همه خالی.

بردیابردیا

حالا که بابایی رفته همش تو خونه ایم و به زور سرمونو گرم میکنیم.البته شما که نه.سرت حسابی شلوغه و اصلا وقت نداری.خدا کنه بابایی زودتر به نتیجه برسه و بتونه این پایان نامه سخت تموم کنه.راستی منم تصمیم گرفتم که برای ارشد بخونم و اگه تونستم آماده بشم امسال امتحان بدم.پسرکم میدونم واسه من و بابایی دعا میکنی....

دوستت دارم ماه من 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان عبدالرحمن واویس
19 تیر 92 13:55
سلام دوست خوبم تووبلاگمون ختم بزرگ به مناسبت این ماه برگزارکردیم خوشحال میشم شماهم یک جزانتخاب منیدتا دراین ختم بزرگ وثوابش شریک بشین اگه جوابتون مثبته پس به وبلاگم بیایدتا جزموردنظروبه نامتون ثبت کنم منتظرتونم
فهیمه مامان سینا
19 تیر 92 16:31
چه قدر عالیییییییییییییییییی همیشه به تفریح و شادی
مامان عبدالرحمن واویس
19 تیر 92 17:17
عزیزم29به نامتون ثبت شد لطفا حواستون به مهلت دوراول باشه
بتی مامی ناتان
19 تیر 92 18:32
به به همیشه به گردش وشادی دوست من امیدوارم بهتون خوش بگذره به شهر ما هم که حسابی نزدیک شدی خخخخخ
مامان ایمان جون
19 تیر 92 18:37
خوش به حالتون خوب خوش گذروندین بیخود نیست که بردیا جون اینقدر اونجا رو دوست داره ایشالا همیشه خوش باشی جاری عزیزم
مسیحا
19 تیر 92 20:16
عزیزم خصوصی داری راستی با تب تابستون آپم
ابجی (آرمان)
20 تیر 92 12:28
خوش به حالت چند بار تولد می گیری تو اخه بچه
مامان عرفان - نگار
20 تیر 92 12:55
واي چه خبره اينجا ؟ چقدر عكس . چه قدر جالب . به به
مامان عرفان - نگار
20 تیر 92 12:58
منم بلال خيلي دوست دارم . برديا جان جاي من را هم خالي كن . به به با دهن روزه دهنم آب افتاد
پرهام ومامانش
20 تیر 92 18:13
مامان کیارش
21 تیر 92 13:22
سلام. همیشه به سفر و خوشی گلم
مامان عرفان
22 تیر 92 10:54
واي قايق سواري . به به خاله چه خوش گذروندي .
مهرنوش مامان مهزیار
23 تیر 92 12:18
ختم قرآن داریم بمون سر بزنید اینم آدرس وبلاگ جدید ما به اسم (( هنر مامان ها در سفره های افطاری)) http://ashpazimamana.blogfa.com/
مهرنوش مامان مهزیار
23 تیر 92 13:48
سلام عزیزم التماس دعا. جز 2 رو برای شما ثبت کردم.
الهام مامان علیرضا
23 تیر 92 18:08
همیشه به خوشی و خوش گذرونی مامانی شما تو لیست لینک ها هستید منم یه لحظه شک کردم فکر کردم شاید نیست ولی بعد که نگاه کردم بود
مامان حنانه زهرا
27 تیر 92 18:03
معصومه زن عموی بردیا
4 مرداد 92 13:19
عزیزم چقدر خوبه که آدم بفهمه و ببینه که دوستاش شادن و خوبن و اونوقته که حسابی تو هم خوشحال میشی عزیز .منم الان همین حس رو از شادی شما دارم خیلی خوبم
به وبلاگ بردیا جون بیا تولدش بوده


مهربونی دیگه...چشم.اومدم.
مامان ریحانه
25 مرداد 92 15:51
سلام خوشگلم با ما دوست میشی


با كمال ميل...