بردیای دوچرخه ســـــــــــوار من...
ناز تپـــــــــــلم....
عشق دلــــــــــــــــــم ...
سلام به روی ماهت.خوبی نازدونه ی من؟ایشالا که خوبی.تو انقدر مهربون و گلی که مطمئنم الان که مرد بزرگی شدی هم ،خوبی...یعنی حال خوبی داری.مامانی بدجوری عاشقتم.عاشق حرفهای بزرگتر از سنت،عاشق خنده های از ته دلت به اتفاقهای ساده ، عاشق نگاه فیلسوفانه ات به همه چیرای دور و برت و....خلاصه همه جوره عاشقتم...
دیروز یه روز عالی بود.بابایی که میخواست بره والیبال ،من وشما رو گذاشت پارک جنگلی.اولین بار بود که با دوچرخه اومدی بیرون.اولش خیلی نگران بودم که تنهایی از پست بر نیام و نتونم درست مواظبت باشم.ولی شما انقدر حرف گوش کن و آقا بودی که حظ کردم.به قول خودت ،حتی یه بارم به من "نه" نگفتی.تمام دور پارک جنگلی رو دوچرخه سواری کردی.وقتی رسیدیم به قسمت تاب و سرسره ها،گفتی که " من اصلا نمیخوام از دوچرخه ام پیاده بشم" وقتی فرمون آبی رو به یادت آوردم گفتی " فقط یه سر به فرمون جونم میزنم".قربونت برم خیلی دوچرخه ات دوست داری.و حالا کاملا یاد گرفتی رکاب بزنی.این دوچرخه رو وقتی یک سال و نیمه بودی باباجون برات گرفتن.وتو هم اصلا ازش خسته نمیشی....
اینم برات بگم که توی پارک منو کشتی از بس حرف زدی و سوال پرسیدی.محور تمام سوالتتم قوی شدن و ضعیف شدنه: مامانی الان که خیلی تند رکاب میزنم خیلی بزرگم؟؟ خیلی قوی ام؟؟اگه سیب بخورم قوی میشم؟؟سیب بیشتر قویم میکنه یا خیار؟؟ شکلات زیاد بخورم ضعیف میشم یا قوی؟؟من قوی ترم یا شهریار؟؟پاهام قویتره یا دستام؟؟و البته :
این چه درختیه؟؟اینجا چرا آب داره؟؟اون آقاهه چرا نگاهم میکنه؟؟به نظرم اون خانوما دارن میگن چه پسر قوی ای!!!!!
واینم درخواست جنابعالی: مامانی میدونی من چی میخوام؟؟ یه پسر کوچولو میخوام که دقیقا شکل خودم باشه.اسمشم باشه " مثل بردیا" تا هرچی خودم بلدم بهش یاد بدم!!!!
"ناز تپل" و عشق دل" ترکیباتیست که بردیا جان ساخته و من وپدرش را با این کلمات مورد لطف قرار میدهد!
دوستای خوبم یه اتفاقی داره میفته.خواهش میکنم دعا کنین تا پست بعدیم یه خبر خوب باشه.دوستتون دارم.
حالا بریم سراغ عکسات:
عاشقتـــــــــــم پســــــــــر طـــــــــــلای من....