عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

دوباره مهد کودک...

1392/7/5 17:07
نویسنده : مامانی
459 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنینم، فرشته ی مهربونم ،همه ی وجودم ، بود و نبودم...

این هفته حسابی سرم شلوغ بود.مدرسه شروع شد و ما دوباره طعم تلخ جدایی رو چشیدیم.روز اول ساعت شش صبح منو بابایی بیدار شدیم و یک ربع بعد از ما بابایی شمارو بیدار کرد.هزار بار خدارو شکرکردم که وقتی شیفت صبحم بابایی بیدارت میکنه و من چون زودتر میرم ، نیستم که این صحنه رو ببینم.البته بابایی واقعا خوب بلده که چطوری بیدارت کنه.اونروز هم به شیوه ی خودش بیدارت کرد.تو خیلی حساسی که وقتی میخوایم بریم بیرون بابایی زودتر از شما حاضر نشه و بابایی هم  ازاین نکته استفاده میکنه.صبح خیلی سرحال بیدار شدی.با هم مسواک زدیم، با هم ورزش کردیم و با هم صبحانه خوردیم.البته شما بیشتر شیر خوردی.بعدشم من رفتم و بعد هم شما...امسال بازم پایه ی ششمم و دوست صمیمی ام شده معاونمونچشمکسیزده تا دختر بلا دارم.خیلی شیطونن وپارسال هم چون نصف سال معلم نداشتن هیچی بلد نیستن و خدا باید به دادم برسه با این حجم زیاددرسهای ششم...ظهر که اومدم مهد دنبالت از همون پله ی بالایی پریدی بغلم و کلی منو بوسیدی.اونجا متوجه شدم چقدر تغییر کردی.آخه پارسال درست برعکس بودی و وقتی میومدم دنبالت خیلی نسبت به من بی تفاوت بودی.زهرا جون رو هم دیدم و گفت که با اینکه امسال جز گروه نوباوه ها هستی ولی اصلا حاضر نشدی بری کلاس خودت و فقط میخوای پیش زهرا جون باشی.منم به مدیرتون گفتم که بهت اجازه بدن که هر جا دلت میخواد باشی و مجبورت نکنن بری کلاس دیگه.گفتم لازم نیست چیزی بهت یاد بدن و من خودم همه چی بهت یاد میدم.اونا هم قبول کردن.

خلاصه : این دوروزی که  رفتی خیلی عالی بود بهت خوش گذشته بود و اصلا هم اذیت نکردی.بابایی میگه : بردیا مرد درک لحظه هاست...آخه تو خـــــیلی راحت با شرایط جدید کنار میای.اما من همــــــــــــــیشه نگرانم.برای تو و برای همه ی بچه های دور از مادر لحظه های شیرین آرزو میکنم...

مگه یک ثانیه بی تو میشه زندگی کرد!!!!

همه ی زندگی من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (33)

مامان عرفان
5 مهر 92 17:16
ماشالا آقا بردیا که واقعا آقا شده
مامان عرفان
5 مهر 92 17:17
عزیزم اشالا همیشه زندگی بر وفق مرادت باشه
نی نی 1
5 مهر 92 19:08
ماشالا چه نازه خداحفظش کنه مامان مهربون واسه بچه دار شدن ما هم دعا کنین
فاطی
5 مهر 92 19:09
ای جوووووووووووون
مامان
5 مهر 92 19:09
چه خوب که توی مهد بهت خوش میگذره
زهرا
5 مهر 92 19:14
سلام.چطوری؟؟چه نازه این عکس
دوست
5 مهر 92 19:15
مامان بردیا شیطون
5 مهر 92 20:11
ای جونم بردیا دیگه ماشالا مردی شده....
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
6 مهر 92 3:15
افرین گل پسر خوشگل که برای خودت مرد شدی و با شرایط کنار میای خیلی خوبهمامانی برام ببوسش
مامان ایمان جون
6 مهر 92 7:50
بابا بردیاجون دیگه مردی شده واسه خودش",بیخودی اینقدر غصه نخور ای جانممممممم چه عکس نازی,لپاشو ببین چه تپلی بوده بووووووووووووووووووووس هزار تا واسه بردیای آقا و خوشگل و ناناز
مامان علی خوشتیپ
6 مهر 92 8:23
خصوصی
مامان حنانه زهرا
6 مهر 92 8:48
بارک الله به بردیای نازنین.مامانی واقعا کار سختی میکنین
ستاره زمینی
6 مهر 92 9:37
عزیزم ماشالا گل پسری
معصومه
6 مهر 92 10:07
عزیزم بوس بوس ماشالله آقا بردیای ناز و جیگر که آقا شده واسه خودش عسسسسییییییییییسسسسسسسسسسسسم ممنونم که تنهام نمیذاری جیگر و از اینکه بهم سر میزنی خوشحالم
مامان آوش
6 مهر 92 10:15
گل پسر قند عسل همیشه خوش باشی بوس بوس بوس
مامان آوش
6 مهر 92 10:16
مامان جون خدا بهت صبر بده از دست این دخترای بلا گرفته و شیطون و لوس لوسی
ابجی (آرمان)
6 مهر 92 14:57
آفرین عزیزم . تقدیم به تو گل پسر زیبا
فرزانه مامان آرین مهر
7 مهر 92 8:32
سلام سال نحصیلی جدید رو بهتون تبریک میگم .قربون بردیای فهیم
مامان نیایش
7 مهر 92 12:45
سلام آفرین به گل پسرتون که حسابی آقا شده
مامان عرفان
7 مهر 92 12:52
چقدر هم ماشالا ناز خوابيده تو اين عكس الهي من فداش بشم
رضوان مامان رادین
7 مهر 92 21:48
ای جونم فرشته کوچولوی خاله...سالم باشی و شاد
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
8 مهر 92 3:59
قربون اون خوابیدنت
مامان عرفان
8 مهر 92 8:09
ايول سحرخيز، ايول صبحانه ، ايول مسواك ، ايول ورزش .
عمه مریم
8 مهر 92 9:41
سلام. خدارو شکر که بردیا امسال برای مهدش اذیت نمیشه. چقدر شاگردات کمن؟ من 37 تا بچه لوس و جیغ جیغو دارم. راستی چند روزه همش خوابتونو می بینم.جواب اس ام اسم نمیدی. بی وفا نباش.


سلام عزیزم.خوبی؟ممنونم.وای بمیرم برات 37تا؟؟؟؟چه خبره آخه؟؟بازم دومی؟خدا بهت صبر بده.خیلی سخته.ولی "تومیتونی" روی ماهتو میبوسم
زهره مامان آریان
9 مهر 92 6:29
امیدوارم سال خوبی رو پشت سر بذارین. افرین به این گل پسر که با مامان و بابا همکاری می کنه.
مامان بردیا شیطون
9 مهر 92 11:59
برای بردیا جون
مامان آرش و آیناز
10 مهر 92 2:59
سلام ماشالله به آقا بردیای گل مامانی دیگه نگران نباش گل پسری واسه خودش مردی شده
مامان عرفان
10 مهر 92 9:00
خانوم معلم خوش به حالت كه سر و كارت با بچه هاست . من هم دوست داشتم معلم بشم اما نشدم . بابام معلم رياضي هست . منم مي خواستم معلم رياضي بشم اما حيف كه نشد .

آره خانمی منم عاشق معلمیم.بابای منم معلم ادبیات و همچنین شوهرم...
سایت قالبهای کودکانه مادام
11 مهر 92 15:12
میتونم همین بالای قالب رو بزارم رو یه قالب دیگه.....

یعنی هیچ تغییری بالاش نمیکنه...
همینو میزارم رو یه قالب دیگه....


ممنون
راحله
16 مهر 92 11:02
آخ کخ چقدر سخته تحمل دوری از این فسقلی هااااا منم مدتی که سرکار میرفتم خیییییلی دلم تنگ میشد واسه هورادی و سختم بود....هر چند الان دیگه میمونم خونه و همسری رو بجای خودم میفرستم سر کار
سارا مامان محمدرضا
17 مهر 92 14:10
آفرین به بردیا جون که دیگه واسه خودش مردی شده و مستقل.