درد دل 16....باز هم ویروس....
عشق رویایی من...
عمر جاودان من....
پسرک شیرین من...
دوباره یه ویروس لعنتی اومده سراغت.خدااااااااااااااااااا.دیگه خسته شدم.کی تعطیل میشم.شیطونه میگه معلمی رو ببوسم و بزارم کنار.این دفعه دهنت آفت زده.سه روزه که لب به غذا نزدی.الان بردمت دکتر دهانشویه و شربت داده.دکتر میگه ممکنه تا چهارده روز طول بکشه.من که میمیرم از غصه.نمی دونم چرا اینقدر مریض میشی.هزاران بچه توی مهدها هستند.یعنی اونا هم همینقدر مریض میشن.
وقتی مریض میشی تا جایی که در توان داری نق میزنی و خودتو لوس میکنی.من تمام نق هاتو به جون میخرم تو فقط غصه نخورهمش دوست داری بغلم باشی یا روی پام بخوابی....
تازگیها عاشق کارتون رد پای آبی شدی.به عشق استیو و آبی از خواب بیدار میشی.خیلی با دقت به این کارتون نگاه میکنی.قراره بابایی دی وی دی هاشو برات بخره.
الان آب ،گل ،مو، دست ،پا ،توپ،بابا ،مامان و نان رو یاد گرفتی.هدفم با سواد کردنت نیست.فقط میخوام ذهنت مشغول و فعال باشه....
این روزا تکیه کلامت شده: داریم اصلا؟؟؟میشه اصلا؟؟
دیروز بهت گفتم اگه اسباب بازیهاتو پخش کنی،من از این خونه میرم.وقتی اومدم تو اتاق دیدم تمام وسایلت توی اتاق پخشه.گفتم چرا این کارو کردی؟؟میگی :میخواستم ببینم میری!!!!!!!!
حالا من همش اینجوریمیا اینجورییا اینجوری شما هم همش اینجوری
یه کاغذ به دیوار اتاقت چسبوندم و با هر کار خوبت یه ستاره روش میکشم.خیلی جواب داده .قراره ده تا ستاره که گرفتی بابایی برات مگ مغناطیس بخره.الان نه تا ستاره داری....موفق باشی ماه من.