عشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوونعشق رویایی من ،تمام زندگی من و بابایی ،بردیا جوون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره
بهراد پسرک شیرین مابهراد پسرک شیرین ما، تا این لحظه: 8 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

بردیـــ♥ـا و بهــ♥ــراد در آیینــ♥ــه

درد دل 11

1391/12/5 19:54
نویسنده : مامانی
375 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامانی....

همین الان با زحمت فراوان صورتمو از لای دستات بیرون کشیدم و اومدم که کمی برات حرف بزنم.قبل از هر چیز بدجور عاشقتم.خیلی خودتو برام لوس میکنی.روزی هزار بار منو میبوسی و نازم میکنی.تازگیها بهم میگی مامانی جون ناز بیگلی.نمیدونم ناز بیگلی یعنی چیولی امیدوارم یه معنای فوق العاده داشته باشه.این هفته روزای خوبی داری.مادر جون اومدن اینجا و حسابی بهت خوش میگذره.من وبابایی هم فعلا راحتیم چون شما همه ی نقشای مارو دادی به مادر جون.آخه شما کارگردانی دیگهدیشب هم عمه معصوم اومد اینجا که کلی سر کیف مصطفی کشمکش داشتین.آخرش کیف مهدتو پر کتاب و مداد کردم و دادم بهت تا غائله ختم شد.

موش موش من یه عالم لغت انگلیسی یاد گرفتیمن اصلا برای یاد دادن زحمتی نمیکشم .خودت خیییییلی دوست داری.بیشتر وقتا هم یه چیزایی میپرسی که خودمونم بلد نیستیم و باید بریم دیکشنری نگاه کنیم.اینا رو بلدی: آبی ، قرمز، زرد، قهوه ای،صورتی،ماشین،خرگوش،بستنی،برف،گربه ،

سگ،گرگ،سر،دست،گوش،پا،چشم،لب،بینی شیر،پرتغال،سیب،لیمو و....چند تا سی دی زبان هم داری که خیلی دوستشون داری.چند تا شعر گیلکی هم بلدی.من گیل زاکم برا   جنگل و باغ ره هلاکم برا و...

عزززززززززیزم...

هفته ی قبل یه اتفاق بد برات افتاد.از بالای اپن افتادی.سرت ورم کرد.چشمت ورم کرد.پیشونیت زخمی شد.خیلی ترسیدم مامانی.بردیمت دکتر.خدا بهمون رحم کرد که چیزیت نشد.تمام پشت پلکت کبود شده بود.باورت نمیشه گلم،تا چند روز تنم میلرزید.خدا خودش بچه ها رو نگه میداره.عزیزم تو همیشه روی اپنی تقریبا همیشه اونجا در حال راه رفتنی.اون روز هم که افتادی میخواستی پاتو به چهارپایه ای که اونجا بود برسونی....اپنمون خیلی بلنده واقعا خدا رحم کرد....

هستی من تو رو به دستای مهربون خدا میسپارم

این عکسم میذارم چون خیلی دلم واسه داداشی یکی یه دونم تنگه

بردیا و دایی

این عکسم خودم خیلی دوست دارم...

.جوجه من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

فاطی
18 دی 91 9:51
الهی بمیرم براشششششششش
فاطی
18 دی 91 9:51
فاطی
18 دی 91 9:52
مواظبش باشششششششششششش تا نکشتمت
فهیمه مامان سینا
19 دی 91 12:14
سلام... آفرین به پسرک که داره تند تند کلمات انگلیسی یاد میگیرهخانومی من با افتخار لینکتون میکنم
فهیمه مامان سینا
19 دی 91 12:16
دوستم سینامون تو مسابقه شرکت کرده ممنون میشم اگه بهش رای بدین ممنون... این لینک مسابقه http://mychap.com/competition/comp-in.aspx?cid=14&kind=3 این هم عکسش http://www.niniweblog.com/upl/sinaa/13576340495.jpg
مامان روژینا
19 دی 91 13:59
آخی خدا چقدر بهت رحم کرده خوشگلم بمیرم مامانی چی کشیدی بازم خدا رو هزار مرتبه شکر آفرین پسر باهووووووووووووووووووش چقدر لغت بلده من اینقدر بلد نیست که بردیا بلده در ضمن چه عکس قشنگی هم با دایی جونش گرفته وروجک بردیا جونم لپتو بیار جلو
مامان شايان
23 دی 91 15:36
سلام پسرم شايان تو مسابقه ي تولد 2 سالگي ني ني وبلاگ شركت كرده و منتظر دستاي پر مهر شماست تا 2 تا راي خوشكل بديد منتظريما... زود بيايد .شماره 22 تا دوشنبه فقط وقت داريم